۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

برادر شهیدم

با چشمی گریان و دلی لبالب امید :

مادر شیر دل میهن به قلب غمزده ات تسلیت می گویم.می دانم که دیگر جوانت نیست ،میدانم پاره ی جگرت را به خاک سرد گورستان سپردی و آرزوهایت را کنارش دفن کردی.نمی گویم می فهمم بلکه فقط می گویم می دانم خنجر تیز یزیدایان چگونه جسم پاک فرزندت را در ظهر عاشورا پرپر کرد .ولی این را می فهمم که خونی که به نا حق ریخته شود پایمال نمی شود،آهی که به سوز از سینه ی مادری بیرون آید بی جواب نمی ماند،حال تو عمق غم مادر علی اکبر را می فهمی و برای مظلومیت فرزندان حسین فریاد می شوی.کدام قلب بودکه درماتم شهیدان راه آزادی آتش نگرفت.کدام آزادی خواه و آزاد اندیشی بود که از مرگ جوان وطن نسوخت.هر یکی از که از ما رفت صد خواهدشد.هر فریادی که از حنجره ی هر شهید برون آمد هزار غریو می شود. در راه آزادی میهن همه ما شهیدیم، هزاران هزار شهید.پس غم مخور مادر که این ابتدای راه است.

برادران غیورم ،خواهران دلیرم شهادتتان مبارک،می دانم که روز محشر با عاشوراییان محشور می شوید و دشمنان حسین (ع)پیشتان رو سیاهند و یزیدان زمان در صحرای محشردر پی گناه کبیرشان سرگر دان وعاجزند.

یا حسین مظلوم

۱۳۸۸ دی ۲, چهارشنبه

تقدیم به دیکتاتوران زمان

وقتی تو می گویی وطن من خاک بر سر می کنم

گویی شکست شیر را از موش باور می کنم

وقتی تو می گویی وطن بر خویش میلرزد قلم

من نیز رقص مرگ را با او به دفتر می کنم

وقتی تو می گویی وطن یکباره خشکم می زند

وان دیده ی مبهوت را با خون دل تر می کنم

بی کوروش بی تهمتن با ما چه گویی از وطن

با تخت جمشید کهن من عمر را سر می کنم

وقتی تو می گویی وطن بوی فلسطین میدهی

من کی نژاد عشق با تازی برابر می کنم

وقتی تو می گویی وطن شهنامه پرپر می شود

من گریه بر فردوسی آن پیر دلاور می کنم

ایران تو یعنی لباس تیره عباسیان

من رخت روشن بر تن گلگون کشور می کنم

تاریخ ایران تورا شمشیر تازی می ستود

من با عدالت خواهی ام یادی ز حیدر می کنم

وقتی تو می گویی وطن یعنی دیار یار و غم

من کی گل امید را نشکفته پرپر می کنم

مصطفی بادکوبه ای

یا حسین(ع)

سلام به همه سبز اندیشان عزیز.

امسال محرم به جای اینکه بنشینم و مثل تمام این سالها دوره کنم که یزید و شمر و دیگر ملعونان تاریخ چه کردند و چه ظلمی رو برخاندان پاک پیامبر روا داشتند،تصمیم دارم بفهمم امام حسین و یارانش چه کردند. تصمیم دارم علل قیام امام رو بدونم ،هدف امام رو بفهمم ،عمق شجاعت یاران امام و ایثار حضرت ابوالفضل رو درک کنم.می خواهم حسین و تمام ابعاد وجودی اش رو با جان بفهمم.

برای همین شروع به مطالعه دوتا از کتابهای دکتر شریعتی کردم.

۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

امام

ای مالک!
کجایی که به جماعت به سوگ نشسته برای عکس امام بفهمانی: اگر عمر و عاص با سرنیزه کردن قرآن ،جنگ شکست خورده را پیروز شد،خون ریخته شده هزاران شهید،مکر عمرو عاص های زمان را به خودشان برخواهد گراند.

۱۳۸۸ آذر ۳, سه‌شنبه

نقدی بر افاضات سردار جعفری

رییس پلیس آگاهی: برای کاهش آمار تجاوز به عنف مناسبات مشروع جنسی تسهیل شود.
دیروز این تیتر در صفحه اول روزنامه اعتماد بود.چند بار خوندمش اما هر بار چیزی جزتاسف عایدم نمی شد.
دیگرخونم به جوش آمده بود.واقعاً بس نیست؟ ظلم در حق زنان در جامعه مثلا اسلامی ما که حقوق زن و مرد یکسان هست بس نیست؟تا کجا می خواهید زن را بی بها کنید ؟ تا کی ارزش زن به جنسش باشد؟تا کجا می خواهید پیش بروید و سکوت مظلومانه زنان را شاهد باشید؟ مگر از زن ایرانی مطیع تر و مهربان تر و همسر دوست تر هست؟چرا ارزش زن را تا این حد پایین می آوردید؟
آقای سر دار جعفری شما که نمی توانید امنیت جامعه رو برعهده بگیرید لطف کنید خانه نشین شوید.اگر به همسر یا دختر خودت هم تجاوز می شد به همین مقدار خونسرد بودی؟اگر همسر دخترت هم بخواهد زن صیغه کند دخترت را به صبر دعوت می کنی؟
این نامردها اگر به دنبال ارتباط جنسی مشروع بودند که تجاوز نمی کردند.
سردار خوابی؟؟ شبهای تهران رو نمی بینی؟ یک نگاه به خیابانها بعد از ساعت 10 بنداز. می بینید فساد و بی بند و باری چیست .زنان می ترسند شوهرهایشان تنها به خیابان بروند، دختر ها نگران آینده شان هستند.
روابط جنسی در مملکت ما از تمام دنیا راحت تر و بی دردسر تر است،خیلالتان راحت .
آمار ازدواج برای همین تسهیلاتی که شما فراهم کردید کم شده،چون وقتی جوانی پولی ندارد که همسر اختیار کند به جای اینکه تشریفات را کم کند و دست دختری را بگیرد و سر زندگی اش برود،خب کمی پول خرج کرده و احتیاجات جنسی اش را در همین خیابانهای تهران بر آورده می کند.
آقایون چرا به جای حل مسئله در حال پاک کردن صورت مسئله هستید؟؟ چرا به جوانان کمک نمی کنید که ازدواج کنند؟چرا فکر نمی کنید آن نامردان قیامدشتی از فقر و فشار زندگی دست به چینین جنایتی زدند؟میدانید وقتی فقر از دری بیاید ایمان از در دیگر می رود؟در ایران این تجاوزات کم صورت نمی گیرد،من فکر می کنم نصف این افراد نیروی انتظامی را مطلع می کنند یاحتی به خانواده هایشان خبر می دهند (چون اکثراً در ایران کسی که تجاوز می کند شرم نمی کند،آنکسی که مورد تجاوز قرار می گیرد خجالت می کشد) وگر نه آمار فجیعی پیش رویمان بود.
به امید روزی که زنان جایگاه واقعی خودشان رو در این جامعه نا به سامان پیدا کنند.

۱۳۸۸ آذر ۱, یکشنبه

هفته بسیج ....

سلام.می خوام یه چند خط کوتاه بنویسم از زبان یکی از دوستانم.
می دونیم که هفته بسیج هست و بسیجی ها بیش از پیش دارن خودنمایی می کنن.البته چهره شون رو طی این 5-6ماه به خوبی شناختیم،اما این روزها ....
"داشتم از خیابون رد می شدم که دیدم یک پایگاه بسیج شیرینی به مردم میده و لبخند میزنه و از این کارها.به یکی شون گفتم حاجی زدید ملت و کشتید و لت وپار کردید حالا مثلا دارید شیرینی میدید که یعنی ما خوبیم؟ گفت برو،برو داداش دنبال شر نگرد.منم یک شیرینی برداشتم ودادم به یک دختر که داشت تکدی می کرد."
خود من هم شنیدم توی شهرداری های مناطق و شرکتهای دولتی بسیج به کارمندها گل و شیرینی میداده؟ چی شده؟ نکنه اینا فکر میکنن مردم ظلمی که بسیج در حقشون کرد و فراموش می کنن؟؟

۱۳۸۸ آبان ۲۶, سه‌شنبه

برای خنده ات

خنده تو!
نان را از من بگیر،اگر می خواهی،
هوا را از من بگیر، اما
خنده ات را نه.

گل سرخ را از من بگیر
سوسنی را که می کاری،
آبی را که به ناگاه
در شادی تو سر ریز می کند،
موجی ناگهانی از نقره را
که در تو می زاید.

عشق من،خنده تو
در تاریک ترین لحظه ها می شکفد
و اگر دیدی،به ناگاه
خون من بر سنگفرش خیابان جاریست،
بخند،زیرا خنده تو
برای دستان من
شمشیری است آخته.

خنده تو در پاییز
در کناره دریا
موج کف آلوده اش را
باید برفرازد،
ودر بهاران،عشق من،
خنده ات را می خواهم
چون گلی که در انتظارش بودم،
گل آبی،گل سرخِ
کشورم که مرا می خواند.

بخند بر شب
بر روز،بر ماه،
بخند بر پیچاپیچِ
خیابان های جزیره،برمن
که دوستت دارم،
اما آنگاه که چشم می گشایم و می بندم،
آنگاه که پاهایم می روند وباز می گردند،
نان را،هوا را،
روشنی را ، بهار را،
از من بگیر
اما خنده ات را هرگز
تا چشم از دنیا نبندم.



۱۳۸۸ آبان ۲۱, پنجشنبه

مرگ بر دیکتاتور

یک مدتی هست که شعارهای خط خورده ی رو دیوارها و پل عابر پیاده واتوبوس و... توجه من رو خیلی به خودش جلب می کنه.مثلاً شعار" سبزها زنده اند" فقط سبزش خط خورده.این نشون میده اینا از اسم رنگ سبز هم وحشت دارن،البته فکر کنم واسه همین می خان نماد ما رو هم بدزدن.
جالب تر از اون شعار های "مرگ بر دیکتاتور" که فقط دیکتاتورش خط می خوره.طوری روی کلمه دیکتاتور خط می کشن که هیچ اثری ازش باقی نمونه.انگار قبول دارند که این دیکتاتوری که مد نظر شعار نویس هست کسی جز رکن اصلی این حکومت نیست.خودشون هم میدونن دیکتاتور کیه.اگه قبول ندارند که مملکت ما داره به صورت دیکتاتور اداره می شه پس چرا از این کلمه هراس دارند؟ می ترسند چون فهمیدن که ملت ایران حکومت رو شناختن.
پدر های ما مبارزه کردند که سلطنت برچیده بشه و مردم درتصمیم گیری ها شریک بشن اما به نظرتون ما الان چیزی بدتر از پادشاهی رو با گوشت و خونمون لمس نمی کنیم؟
-سبز یعنی یک نشان افتخار
سبز یعنی کهنه عشق ماندگار
سبز یعنی انتهای فصل سرد
سبز یعنی سیدی از اهل درد
سبز یعنی یک جهان مظلومیت
سبز یعنی صبر بر محرومیت
سبز یعنی یک نماد زندگی
صلح و ایمان، عدل و دین، آزادگی
سبز یعنی مهرورزی بر همه
سبز یعنی راه پاک فاطمه
سبز یعنی عشق آن پیر خمین
سبز یعنی راه مولامان حسین
سبز یعنی انحلال خشم و کین
بازگشتی سبز بر آیین و دین
سبز یعنی ماجراجویی تمام
بازگشتن بر ره سبز امام
سبز یعنی سادگی، فرزانگی
هشت سال ِ جنگ و خون ، مردانگی
سبز یعنی مرد فرهنگ و هنر
از سرانگشتش بود صدها اثر
سبز یعنی مرد ایمان و عمل
سبز یعنی نه دروغ و نه دغل
سبز یعنی بر زمستان والسلام
بر بهار نو به آزادی سلام

۱۳۸۸ آبان ۱۶, شنبه

برای کسانی که مارا به زور به سمت بهشت هول میدهند

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت // که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم اگر بد،توبرو خود را باش // هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت
همه کس طالب یارند چه هوشیارچه مست//همه جاخانه عشق است چه مسجدچه کنشت
نا امیدم مکن از سابقه لطف ازل // تو پس پرده چه دانی که،که خوبست که زشت
نه من از پرده تقوی بدرافتادم و بس // پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
حافظا روز اجل گر بکف آری جامی // یکسر از کوی خرابات برندت به بهشت

۱۳۸۸ آبان ۱۵, جمعه

دانید سر انجام چگون خوهد شد ؟ این فتنه از این خاک برون خواهد شد
یا تخت خلیفه سرنگون خواهد شد یا خاک وطن غرقه بخون خواهد شد


سیزده آبان برای من وبرای همه هم اندیشان من روز سبزی بود که خیلی مسائل به اثبات رسید.
برای مثال بیش از پیش برای ما معلوم شد که حکومت و کودتاچیان چقدر از قدرت مردم در وحشتند چون از 6:30 صبح روز 13 آبان سرتا سر خیابان های مرکزی و دانشگاه شریف و دانشگاه تهران در محاصره سپاه و بسیج بود.و وقتی مردم شروع به تظاهرات کردند خونشون به جوش اومد و فهمیدیم حکومت نمی تونه حتی لحظه ای مخالفانش رو تحمل کنه.
حکومت به شدت از کروبی و موسوی می ترسه برای همین آقای موسوی رو در حصر نگه داشت و آقای کروبی در ابتدای حضورش بین مردم با ضرب و شتم از جمعیت دور کرد.
در مقابل جمعیت سبز مردم که سلاحشون پارچه سبز و شعار بود اونا باتوم و تیرهوایی و گاز اشک آور هجوم می آوردند و الحق من از بعضی از خواهرها و برادرهای سبزم شجاعتی باور نکردنی دیدم که جلوی حملات وحشیانه سپاهیان و بسیجیان فرار نمی کردند.
من از زبون یکی از جیره خواران دولت شنیدم که می گفت جمعیت سبزها در هفت تیر چیزی بالغ بر 5 یا 6هزار نفربوده که خودمون آگاهیم وقتی اونا می گن 5-6هزار نفر یعنی 1 میلیون نفر(تازه این آقا فقط از هفت تیر خبر داشت،من خبر گروه های منسجم رو در خیابان های فرعی کریم خان و سید خندان و آزادی و ولیعصر رو هم شنیدم)
در مقابل ما حکومت چی داشت: گروهایی که متشکل از بچه های محصل بود که به هوای فرار از درس و مدرسه اومده بودن و وقتی شعار نمی دادن مسئولشون می گفت بچه ها حواستون به نمره انضباطتون باشه ها.
من افتخار می کنم به تک تک هم میهنان سبزم که حضور پررنگ خودشون رو به رخ جیره خواران حکومتی کشیدند.
حکومت اگر از ما نمی ترسید،با اسلحه و تیر مشقی و باتوم به جون جوانها نمی افتاد و میذاشت همه چیز به خیر و خوشی تموم بشه.این حکومت داره اشتباه پهلوی رو تکرار می کنه و مخالفانش رو می کشه و میزنه و زندانی میکنه. اینها باید بدونن شاه نموند و مجبور به فرار شد ،چون ظلم می کرد و خون به ناحق می ریخت و مردم رو نادیده می گرفت؛ کاری که این روزها دوبا ره داره در ایران اتفاق می افته.
ما شعار مرگ بر خامنه ای رو شنیدیم،من از حکومت فقط یک سئوال دارم: چرا گذاشتید مخالفت مردم که فقط حول انتخابات و رییس جمهور منتصب می گشت به حکومت و رهبر سرایت کنه؟ آیا اگر جلوی مردم ایستادگی نمی کردید اوضاع کنونی بهتر نبود؟شاید هم خواستید که مردم بهتر بدانند که شما دیکتاتورید؟

۱۳۸۸ آبان ۱۰, یکشنبه

با سلام.این هم چند شعار پیشنهادی که من از وبلاگهای دوستان دیگر جمع آوری و گلچین کردم.یادمون باشه 13آبان رو مبارزه با استکبار است؛و بازهم یادمون باشه ما مخالف استکباریم حتی این استبداد و استکباری که این روزها برایران عزیزمان سایه افکنده.
- ملت ما بیدار است / از استبداد بیزار است
- کروبی باغیرت / برس به داد ملت
- نصر من الله و فتحٌ قریب / ننگ بر این دولت مردم فریب
- یا حجة بن الحسن / ریشۀ ظلمو بکن
- کروبی زنده باد / موسوی پاینده باد
- محمود احمدی نژاد / مردود علم اقتصاد
- مجتبی حیا کن / حکومتـــو رها کن
- دانشگاه، جای نظامیان نیست / دانشجو، سرباز پادگان نیست
- خونی که در رگ ماست / هدیه به ملت ماست
- روزنامه ها رو بستند / قلم ها رو شکستند


۱۳۸۸ آبان ۷, پنجشنبه

یا غریب الغربا

برات نامه می نویسم با یه عالمه بغض.
یا امام رضا تولدت مبارک. کاش می شد بیام به پابوست.اما نه ،من می دونم از همینجا هم به حرفام گوش میدی.پس گوش کن که سینه پر دردی دارم آقا. امام رضا میدونم با ما قهری،با ممکلتمون قهری،ولی اینو بدون که این خرافه ها گردن ما نیست.اینا تو رو واسه ما تبدیل کردن به یه ضریح توی یک صحن،صحنی که هر روز داره بزرگ تر میشه.هر چی با خودم فکر می کنم میبینم تو راضی نیستی ببینی مردمی تو این مملکت هستن که شبا سرگرسنه زمین میذارن ،اما اینا دارن واسه تو بارگاه می سازن.میدونم تو تنها امام معصوم که تو این خاک پاکی،اما مگه 4 سال پیش چه اشکالی بود؟ خود من وقتی اون موقع می اومدم دیدنت فقط باهات حرف می زدم و در دل می کردم ،اما پارسال آذر که اومدم فقط داشتم آیینه کاری ها و نقاشی ها وعظمت صحن رو نگاه می کردم،وقتی رسیدم خونه دلم گرفت،دیدم هیچی از زیارت کردنم نفهمیدم.
این حکومت به اصطلاح اسلامی هیچ کار برای دین ما نکرده جز این که معنای واقعی شما امام ها رو تغییر بده.شما شدین یه جسم ،حالت روحانی تون از بین رفته.شما شدید خدا، حاجتهامون رو از شما می خاییم،شاید واسه این همه کفر با ما قهرید.
میبینی؟نمی گن تو چه خدمت بزرگی به شیعه کردی،فقط می گن مأمون انگور مسموم بهت داد و شهیدت کرد.آخ گفتم شیعه!!! به نظرت چیزی ازش تو این کشور مونده؟یا همش شده تظاهر؟یا امام رضا دین شده ابزار سیاست.دهنمون رو با دینمون می بندن.تا یه انتقادی به این حکومت می کنیم می شیم دین گریز و کافر و محارب و ...
خیلی حرف زدم.حالا می خام دعا کنم:
خدایا به حق مولامون امام رضا، منجی موعودت رو برسون که ظلم بد جوری ریشه دوونده.
خدایا به حق روز میلاد امام هشتم،مردم دل پاک ایران زمین رو از شر این ظالمین نجات بده،به خانواده هایی که گلهای جوونشون رو از دست دادن صبر بده،روح جوونایی که تو زندان حرمتشون از بین رفته و شکنجه شدن رو التیام بده.
خدایا طعم آزادی رو به ما بچشون ومارو به اهدافمون نزدیک کن.
خدایا پدر و مادرمون رو حفظ کن و ما رو فرزندان صالحی براشون قرار بده ودعاشون رو برای پیروزی جنبش سبز ما به عرش برسون.
در آخر خدای مهربونم به حق ضامن آهو ،به ما بینش بده تا اسلام ناب محمدی(ص) وشیعه علوی رو ازاسلام کافران مسلمان نما تمیز بدیم.

۱۳۸۸ آبان ۶, چهارشنبه

کمی خارج از گود سیاست

براون » : عشق ما را می کشد تا دوباره حیاتمان بخش.
« روبرتسون » : تملق غذای ابلهان است .
«« سقراط » : بردن ، همه چیز نیست ، اما تلاش برای بردن چرا.
« اپیكور » : انسان همچون رودخانه است هر چه عمیق تر باشد ، آرام تر و متواضع تر است.
« وینستون چرچیل » : به بیگانه لاف بزن و فقط به دوستان درد دل بگو.
« تئودور روزولت » : هرگز شكست را یك انتخاب ندانید.
« تئودور روزولت » : "در زندگی فهمیده ام که" فهمیده ام که اکثر مردم در برابر تغییر مقاومت می کنند و این در حالی است که تنها راه پیشرفت تغییر است.
« اچ جکسون براون » : "در زندگی فهمیده ام که" فهمیده ام که بدترین رنج ها، مشاهده رنج دیگران است.
« اچ جکسون براون » : "در زندگی فهمیده ام که" فهمیده ام که فراموش کردن خطا و به خاطر سپردن لطف دیگران هر دو به یک اندازه مهم هستند.
« كنفسیوس » : درهرجا كه هستید و با هرچه كه دراختیار دارید كاری بكنید.
« میاموتو موساشی » : ما اشتباهات جدیدی را اختراع نمی كنیم ، اشتباهات گذشته را تكرار می كنیم.
« آلبرت انیشتین » : تنها مقصود ما درزندگی عشق ورزیدن به یكدیگر است اگر از عهده این مهم بر نمی اییم حداقل بكوشیم تا یكدیكر را نیازاریم.

ودر آخر سبز باشید چرا که سبزها زنده اند.

۱۳۸۸ آبان ۵, سه‌شنبه

شعری سبز برای تمام سبز اندیشان

سبز یعنی افتخار خاک من/سبز یعنی جاودان ایران من/
سبز یعنی ملتی پر اقتدار/ سبز یعنی رأیمان با اعتبار/
سبز یعنی رنگ خون عاشقان/ سبز یعنی قبر بی نام و نشان/
سبز یعنی آخرین راه امید/ سبز یعنی خشم دل های سپید /
سبز یعنی مردمی بیدار شد / حاکم ظالم به دنیا خار شد/
سبز یعنی مادری از جان گذشت/ آن زمانی که ندایش برنگشت /
سبز یعنی ظالمی از ترس سبز/ می نهد بر گردن خود شال سبز/
سبز یعنی آخرین فصل سکوت/ سبز یعنی رأی ما آئینه بود...

13 آبان روز اثبات بی شمار بودن ماست.

۱۳۸۸ آبان ۲, شنبه

13 آبان برخیزیم،پیروزیم







ما دوباره سبز میشویم.خاری به چشم دشمنان ملت می شویم

۱۳۸۸ مهر ۲۷, دوشنبه

پیروز است آزادی

1- دکتر عطاالله مهاجرانی گفتند: راه رسیدن به دموکراسی سریع نیست. باید بگویم،دکتر عزیز پس صبر می کنیم.صبر پیشه می کنیم که مانند پدرانمان شتنابزده عمل نکنیم .صبور خواهیم بود برای دیدن ایرانی سربلند وآزاد که درآن رای مردم اولین حرف را میزنید.
2- این شعر از آقای فرید صلواتی هست که با اجازه خودشون منم توی وبلاگم قراردادم.
در این زندان که تاریک است ، نمناک است ، خاموش است .
نه مرغی میزند پر ، نه صدای رهگذاری میرسد بر گوش.
نه بانکی ، نه خروشی ، نه صدای پای انسانی ، و نه آوای مرغی، نغمه طفلی.
بلی ، تنها صدایی است، صدای آشنا ، اما، صدای پای او،
فریاد خشم و نعرۀ دشنام او،
آهنگ دردآلود باتوم و طنین محکم شلاق و آن دستی که در را، با کلید خویش بگشاید ،
همین ها آشنایان منند و هم سخنهایم.
تو ای جلّاد ! ای دژخیم، ای ظالم، که بر من می زنی شلاق،
و با آن کابلهای محکمت، بر پای من ، بر دست من ، بر جسم من کوبی ،
چرا دست مرا ، پای مرا بر تخت می بندی؟
چه کردم من ؟ چه بوده جرم من آخر؟
ببین از دستهایم خون چسان جاریست ، ببین پایم شده مجروح،
اندامم پر از خون است،
ببین رویم شده زرد و دلم در سینه پر درد است ،
ببین حالم پریشانست ، اندوهم فراوانست،
تو ، بر خود رحم کن ، بر خود و آنهایی که بشکستند بال ما
و در های قفس بستند ،
بترس از من ، بترس از ما،
مگر من نیستم فرزند تو ؟ فرزند شهر تو ؟ و فرزند عزیز آب و خاک تو؟
مگر این مملکت ، این مردم رنجور، آب و نان ، هوا و زندگی بر من نبخشوده؟
بزرگم کرده و اندر کلاس عشق ، داده درس پاکی را ،
و درس رنجها، اندوه و فقر و جان فشانی را
و درس مردی و جانبازی و شور و محبت را.
مرا اندوه انسانها، غم مردم، چنین کرده است،
عصیانم برای اوست، فریادم برای او است.
و شعر و شور و افغانم، تلاشم ، کوششم،
سعی و جهادم در ره حق. از برای اوست.
منم فرزند آگاه زمان تو ، چرا از من چنین در خشم و در رنجی؟
تو ، زندانبان، مفتّش ، بازپرس،ای آنکه در دست تو شلاق است.
چرا با خشم و نفرت اینچنین بر من نظر داری؟
چرا دندان بهم کوبی؟ چرا چشمان تو سرخ است؟
لبان تو چرا لرزان ؟ و سر تا پا وجودت نیز ترسان است؟
زبهر چیست شلاق تو ، اینسان بوی غم دارد؟
مترس از من ، مترس از ما ، بزن محکم، بزن
با قوت و قدرت، سیاهم کن ، به خون و خاک اندازم، بزن
تا نفرتم را بیشتر سازی، بزن
تا این وجود من زخشم و درد پر گردد.برای انتقام از تو.
بزن هر چند می خواهی ، نمی گویم مزن دیگر،
نمی گویم امانم ده، نمی گویم که رحمم کن
و حتی "آخ مردم " هم نمی گویم،
قد مردانگی را خم نمی سازم ، ز اوج مردمیها کم نمی سازم
نمی گویم غلط کردم ، نمی گویم که عفوم کن،
نمی گویم که را من خطا بوده است،
چون راه خدا بوده است.
و در زیر فشار چکمه هایت ، تسمه هایت ، بانگ بر دارم،
که :
پیروز است آزادی
و پیروز است آزادی

۱۳۸۸ مهر ۲۳, پنجشنبه

تهران سبز







این هم چند تا تصویر که خودمعرف خود هستند.



۱۳۸۸ مهر ۲۲, چهارشنبه

هشدار

این چند روز یک شعارسرزبونهاست که دلم نیومد توی وبلاگم نذارمش.واسه نوشتن روی اسکناس و دیوار و باجه تلفن و پل عابر پیاده و...هم خوبه
دیکتاتور
دیکتاتور
این آخرین پیام است
ملت
سبزایران
آماده قیام است.

۱۳۸۸ مهر ۲۰, دوشنبه

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست

روزها ی قبل از انتخابات رو یادتون هست؟چقدر همه خوشحال بودیم که آزادی در کشورمون هست.اون قدر شاد بودیم که نمی فهمیدیم چطور پیاده از ولیعصر می رفتیم آزادی برای طرفداری ازکسی که به قلبهامون امید روزهای بهتر رو داده بود.چطور باافراد نیروی انتظامی دوست بودیم ورنگ سبز شون رو ستایش می کردیم؟
اما بعد از 22 خرداد همه چیز عوض شد که مهم ترینش آزادی بود.همون مردمی که تا دیروز شاد وسرخوش توی خیابوناشعار میدادن وبحث می کردن حالا بهت زده شده بودن.
25خرداد باز هم خوشحال بودیم که حالا اگه رای مون رو نادیده گرفتن حداقل اینقدر آزادی داریم که برای پس گرفتن این رای بریم و اعتراض کنیم اما چی شد؟جلوی پایگاه بسیج جوونا رو به گلوله بستن و کوی دانشگاه رو هم به آتش کشیدن.
اما بازهم امید مون رو از دست ندادیم گفتیم قانون اساسی داریم که بهمون حق تجمع داده پس برای خون به ناحق ریخته هموطنانمون راهپیمایی سکوت به پا کردیم و شادمان از این اتفاق که در این حد آزادیم و می تونیم عزاداری کنیم.
ولی بعد از نماز جمعه 29 خرداد همه چیز زیر و رو شد.همون نیروی انتظامی که جایگاه خوبی پیش مردم به دست آورده بود مردم رو با چوب وچماق سرکوب کردو راه های منتهی به آزادی رو به روی مردم بست.حتی مردم رو به خیابون آزادی راه ندادند چه برسه که بذارن شعار آزادی سر بدن.توی نماز جمعه 26 تیر و را هپیمایی روز قدس مردم رو هم به خشونت کشیدن.
حالا هم که موج جدید سرکوب شروع شده که همه با هم می خوان اجرا بشن؟ 4 نفر انسان بی گناه که40روز قبل از انتخابات دستگیر شدند رو به اتهام اغتشاش می خوان اعدام کنن.یه جوون 18 ساله رو به جرم قتل غیر عمد اعدام کردن و یه جوون 20 ساله...

این روزها دیگه هیچ روزنه ای از آزادی توی میهنم نیست،آزادی فقط اسم یک میدونه.
سلام به تمام عزیزانی که افتخار دادند وبه وبلاگ من سرزدند.
وبلاگ من سبز هست اما فقط سیاسی نیست.
امیدوارم بتونم به عنوان یک ایرانی در دنیای مجازی گامی برای میهنم بردارم.