۱۳۸۸ آذر ۳, سه‌شنبه

نقدی بر افاضات سردار جعفری

رییس پلیس آگاهی: برای کاهش آمار تجاوز به عنف مناسبات مشروع جنسی تسهیل شود.
دیروز این تیتر در صفحه اول روزنامه اعتماد بود.چند بار خوندمش اما هر بار چیزی جزتاسف عایدم نمی شد.
دیگرخونم به جوش آمده بود.واقعاً بس نیست؟ ظلم در حق زنان در جامعه مثلا اسلامی ما که حقوق زن و مرد یکسان هست بس نیست؟تا کجا می خواهید زن را بی بها کنید ؟ تا کی ارزش زن به جنسش باشد؟تا کجا می خواهید پیش بروید و سکوت مظلومانه زنان را شاهد باشید؟ مگر از زن ایرانی مطیع تر و مهربان تر و همسر دوست تر هست؟چرا ارزش زن را تا این حد پایین می آوردید؟
آقای سر دار جعفری شما که نمی توانید امنیت جامعه رو برعهده بگیرید لطف کنید خانه نشین شوید.اگر به همسر یا دختر خودت هم تجاوز می شد به همین مقدار خونسرد بودی؟اگر همسر دخترت هم بخواهد زن صیغه کند دخترت را به صبر دعوت می کنی؟
این نامردها اگر به دنبال ارتباط جنسی مشروع بودند که تجاوز نمی کردند.
سردار خوابی؟؟ شبهای تهران رو نمی بینی؟ یک نگاه به خیابانها بعد از ساعت 10 بنداز. می بینید فساد و بی بند و باری چیست .زنان می ترسند شوهرهایشان تنها به خیابان بروند، دختر ها نگران آینده شان هستند.
روابط جنسی در مملکت ما از تمام دنیا راحت تر و بی دردسر تر است،خیلالتان راحت .
آمار ازدواج برای همین تسهیلاتی که شما فراهم کردید کم شده،چون وقتی جوانی پولی ندارد که همسر اختیار کند به جای اینکه تشریفات را کم کند و دست دختری را بگیرد و سر زندگی اش برود،خب کمی پول خرج کرده و احتیاجات جنسی اش را در همین خیابانهای تهران بر آورده می کند.
آقایون چرا به جای حل مسئله در حال پاک کردن صورت مسئله هستید؟؟ چرا به جوانان کمک نمی کنید که ازدواج کنند؟چرا فکر نمی کنید آن نامردان قیامدشتی از فقر و فشار زندگی دست به چینین جنایتی زدند؟میدانید وقتی فقر از دری بیاید ایمان از در دیگر می رود؟در ایران این تجاوزات کم صورت نمی گیرد،من فکر می کنم نصف این افراد نیروی انتظامی را مطلع می کنند یاحتی به خانواده هایشان خبر می دهند (چون اکثراً در ایران کسی که تجاوز می کند شرم نمی کند،آنکسی که مورد تجاوز قرار می گیرد خجالت می کشد) وگر نه آمار فجیعی پیش رویمان بود.
به امید روزی که زنان جایگاه واقعی خودشان رو در این جامعه نا به سامان پیدا کنند.

۱۳۸۸ آذر ۱, یکشنبه

هفته بسیج ....

سلام.می خوام یه چند خط کوتاه بنویسم از زبان یکی از دوستانم.
می دونیم که هفته بسیج هست و بسیجی ها بیش از پیش دارن خودنمایی می کنن.البته چهره شون رو طی این 5-6ماه به خوبی شناختیم،اما این روزها ....
"داشتم از خیابون رد می شدم که دیدم یک پایگاه بسیج شیرینی به مردم میده و لبخند میزنه و از این کارها.به یکی شون گفتم حاجی زدید ملت و کشتید و لت وپار کردید حالا مثلا دارید شیرینی میدید که یعنی ما خوبیم؟ گفت برو،برو داداش دنبال شر نگرد.منم یک شیرینی برداشتم ودادم به یک دختر که داشت تکدی می کرد."
خود من هم شنیدم توی شهرداری های مناطق و شرکتهای دولتی بسیج به کارمندها گل و شیرینی میداده؟ چی شده؟ نکنه اینا فکر میکنن مردم ظلمی که بسیج در حقشون کرد و فراموش می کنن؟؟

۱۳۸۸ آبان ۲۶, سه‌شنبه

برای خنده ات

خنده تو!
نان را از من بگیر،اگر می خواهی،
هوا را از من بگیر، اما
خنده ات را نه.

گل سرخ را از من بگیر
سوسنی را که می کاری،
آبی را که به ناگاه
در شادی تو سر ریز می کند،
موجی ناگهانی از نقره را
که در تو می زاید.

عشق من،خنده تو
در تاریک ترین لحظه ها می شکفد
و اگر دیدی،به ناگاه
خون من بر سنگفرش خیابان جاریست،
بخند،زیرا خنده تو
برای دستان من
شمشیری است آخته.

خنده تو در پاییز
در کناره دریا
موج کف آلوده اش را
باید برفرازد،
ودر بهاران،عشق من،
خنده ات را می خواهم
چون گلی که در انتظارش بودم،
گل آبی،گل سرخِ
کشورم که مرا می خواند.

بخند بر شب
بر روز،بر ماه،
بخند بر پیچاپیچِ
خیابان های جزیره،برمن
که دوستت دارم،
اما آنگاه که چشم می گشایم و می بندم،
آنگاه که پاهایم می روند وباز می گردند،
نان را،هوا را،
روشنی را ، بهار را،
از من بگیر
اما خنده ات را هرگز
تا چشم از دنیا نبندم.



۱۳۸۸ آبان ۲۱, پنجشنبه

مرگ بر دیکتاتور

یک مدتی هست که شعارهای خط خورده ی رو دیوارها و پل عابر پیاده واتوبوس و... توجه من رو خیلی به خودش جلب می کنه.مثلاً شعار" سبزها زنده اند" فقط سبزش خط خورده.این نشون میده اینا از اسم رنگ سبز هم وحشت دارن،البته فکر کنم واسه همین می خان نماد ما رو هم بدزدن.
جالب تر از اون شعار های "مرگ بر دیکتاتور" که فقط دیکتاتورش خط می خوره.طوری روی کلمه دیکتاتور خط می کشن که هیچ اثری ازش باقی نمونه.انگار قبول دارند که این دیکتاتوری که مد نظر شعار نویس هست کسی جز رکن اصلی این حکومت نیست.خودشون هم میدونن دیکتاتور کیه.اگه قبول ندارند که مملکت ما داره به صورت دیکتاتور اداره می شه پس چرا از این کلمه هراس دارند؟ می ترسند چون فهمیدن که ملت ایران حکومت رو شناختن.
پدر های ما مبارزه کردند که سلطنت برچیده بشه و مردم درتصمیم گیری ها شریک بشن اما به نظرتون ما الان چیزی بدتر از پادشاهی رو با گوشت و خونمون لمس نمی کنیم؟
-سبز یعنی یک نشان افتخار
سبز یعنی کهنه عشق ماندگار
سبز یعنی انتهای فصل سرد
سبز یعنی سیدی از اهل درد
سبز یعنی یک جهان مظلومیت
سبز یعنی صبر بر محرومیت
سبز یعنی یک نماد زندگی
صلح و ایمان، عدل و دین، آزادگی
سبز یعنی مهرورزی بر همه
سبز یعنی راه پاک فاطمه
سبز یعنی عشق آن پیر خمین
سبز یعنی راه مولامان حسین
سبز یعنی انحلال خشم و کین
بازگشتی سبز بر آیین و دین
سبز یعنی ماجراجویی تمام
بازگشتن بر ره سبز امام
سبز یعنی سادگی، فرزانگی
هشت سال ِ جنگ و خون ، مردانگی
سبز یعنی مرد فرهنگ و هنر
از سرانگشتش بود صدها اثر
سبز یعنی مرد ایمان و عمل
سبز یعنی نه دروغ و نه دغل
سبز یعنی بر زمستان والسلام
بر بهار نو به آزادی سلام

۱۳۸۸ آبان ۱۶, شنبه

برای کسانی که مارا به زور به سمت بهشت هول میدهند

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت // که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم اگر بد،توبرو خود را باش // هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت
همه کس طالب یارند چه هوشیارچه مست//همه جاخانه عشق است چه مسجدچه کنشت
نا امیدم مکن از سابقه لطف ازل // تو پس پرده چه دانی که،که خوبست که زشت
نه من از پرده تقوی بدرافتادم و بس // پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
حافظا روز اجل گر بکف آری جامی // یکسر از کوی خرابات برندت به بهشت

۱۳۸۸ آبان ۱۵, جمعه

دانید سر انجام چگون خوهد شد ؟ این فتنه از این خاک برون خواهد شد
یا تخت خلیفه سرنگون خواهد شد یا خاک وطن غرقه بخون خواهد شد


سیزده آبان برای من وبرای همه هم اندیشان من روز سبزی بود که خیلی مسائل به اثبات رسید.
برای مثال بیش از پیش برای ما معلوم شد که حکومت و کودتاچیان چقدر از قدرت مردم در وحشتند چون از 6:30 صبح روز 13 آبان سرتا سر خیابان های مرکزی و دانشگاه شریف و دانشگاه تهران در محاصره سپاه و بسیج بود.و وقتی مردم شروع به تظاهرات کردند خونشون به جوش اومد و فهمیدیم حکومت نمی تونه حتی لحظه ای مخالفانش رو تحمل کنه.
حکومت به شدت از کروبی و موسوی می ترسه برای همین آقای موسوی رو در حصر نگه داشت و آقای کروبی در ابتدای حضورش بین مردم با ضرب و شتم از جمعیت دور کرد.
در مقابل جمعیت سبز مردم که سلاحشون پارچه سبز و شعار بود اونا باتوم و تیرهوایی و گاز اشک آور هجوم می آوردند و الحق من از بعضی از خواهرها و برادرهای سبزم شجاعتی باور نکردنی دیدم که جلوی حملات وحشیانه سپاهیان و بسیجیان فرار نمی کردند.
من از زبون یکی از جیره خواران دولت شنیدم که می گفت جمعیت سبزها در هفت تیر چیزی بالغ بر 5 یا 6هزار نفربوده که خودمون آگاهیم وقتی اونا می گن 5-6هزار نفر یعنی 1 میلیون نفر(تازه این آقا فقط از هفت تیر خبر داشت،من خبر گروه های منسجم رو در خیابان های فرعی کریم خان و سید خندان و آزادی و ولیعصر رو هم شنیدم)
در مقابل ما حکومت چی داشت: گروهایی که متشکل از بچه های محصل بود که به هوای فرار از درس و مدرسه اومده بودن و وقتی شعار نمی دادن مسئولشون می گفت بچه ها حواستون به نمره انضباطتون باشه ها.
من افتخار می کنم به تک تک هم میهنان سبزم که حضور پررنگ خودشون رو به رخ جیره خواران حکومتی کشیدند.
حکومت اگر از ما نمی ترسید،با اسلحه و تیر مشقی و باتوم به جون جوانها نمی افتاد و میذاشت همه چیز به خیر و خوشی تموم بشه.این حکومت داره اشتباه پهلوی رو تکرار می کنه و مخالفانش رو می کشه و میزنه و زندانی میکنه. اینها باید بدونن شاه نموند و مجبور به فرار شد ،چون ظلم می کرد و خون به ناحق می ریخت و مردم رو نادیده می گرفت؛ کاری که این روزها دوبا ره داره در ایران اتفاق می افته.
ما شعار مرگ بر خامنه ای رو شنیدیم،من از حکومت فقط یک سئوال دارم: چرا گذاشتید مخالفت مردم که فقط حول انتخابات و رییس جمهور منتصب می گشت به حکومت و رهبر سرایت کنه؟ آیا اگر جلوی مردم ایستادگی نمی کردید اوضاع کنونی بهتر نبود؟شاید هم خواستید که مردم بهتر بدانند که شما دیکتاتورید؟

۱۳۸۸ آبان ۱۰, یکشنبه

با سلام.این هم چند شعار پیشنهادی که من از وبلاگهای دوستان دیگر جمع آوری و گلچین کردم.یادمون باشه 13آبان رو مبارزه با استکبار است؛و بازهم یادمون باشه ما مخالف استکباریم حتی این استبداد و استکباری که این روزها برایران عزیزمان سایه افکنده.
- ملت ما بیدار است / از استبداد بیزار است
- کروبی باغیرت / برس به داد ملت
- نصر من الله و فتحٌ قریب / ننگ بر این دولت مردم فریب
- یا حجة بن الحسن / ریشۀ ظلمو بکن
- کروبی زنده باد / موسوی پاینده باد
- محمود احمدی نژاد / مردود علم اقتصاد
- مجتبی حیا کن / حکومتـــو رها کن
- دانشگاه، جای نظامیان نیست / دانشجو، سرباز پادگان نیست
- خونی که در رگ ماست / هدیه به ملت ماست
- روزنامه ها رو بستند / قلم ها رو شکستند