1- دکتر عطاالله مهاجرانی گفتند: راه رسیدن به دموکراسی سریع نیست. باید بگویم،دکتر عزیز پس صبر می کنیم.صبر پیشه می کنیم که مانند پدرانمان شتنابزده عمل نکنیم .صبور خواهیم بود برای دیدن ایرانی سربلند وآزاد که درآن رای مردم اولین حرف را میزنید.
2- این شعر از آقای فرید صلواتی هست که با اجازه خودشون منم توی وبلاگم قراردادم.
در این زندان که تاریک است ، نمناک است ، خاموش است .
نه مرغی میزند پر ، نه صدای رهگذاری میرسد بر گوش.
نه بانکی ، نه خروشی ، نه صدای پای انسانی ، و نه آوای مرغی، نغمه طفلی.
بلی ، تنها صدایی است، صدای آشنا ، اما، صدای پای او،
فریاد خشم و نعرۀ دشنام او،
آهنگ دردآلود باتوم و طنین محکم شلاق و آن دستی که در را، با کلید خویش بگشاید ،
همین ها آشنایان منند و هم سخنهایم.
تو ای جلّاد ! ای دژخیم، ای ظالم، که بر من می زنی شلاق،
و با آن کابلهای محکمت، بر پای من ، بر دست من ، بر جسم من کوبی ،
چرا دست مرا ، پای مرا بر تخت می بندی؟
چه کردم من ؟ چه بوده جرم من آخر؟
ببین از دستهایم خون چسان جاریست ، ببین پایم شده مجروح،
اندامم پر از خون است،
ببین رویم شده زرد و دلم در سینه پر درد است ،
ببین حالم پریشانست ، اندوهم فراوانست،
تو ، بر خود رحم کن ، بر خود و آنهایی که بشکستند بال ما
و در های قفس بستند ،
بترس از من ، بترس از ما،
مگر من نیستم فرزند تو ؟ فرزند شهر تو ؟ و فرزند عزیز آب و خاک تو؟
مگر این مملکت ، این مردم رنجور، آب و نان ، هوا و زندگی بر من نبخشوده؟
بزرگم کرده و اندر کلاس عشق ، داده درس پاکی را ،
و درس رنجها، اندوه و فقر و جان فشانی را
و درس مردی و جانبازی و شور و محبت را.
مرا اندوه انسانها، غم مردم، چنین کرده است،
عصیانم برای اوست، فریادم برای او است.
و شعر و شور و افغانم، تلاشم ، کوششم،
سعی و جهادم در ره حق. از برای اوست.
منم فرزند آگاه زمان تو ، چرا از من چنین در خشم و در رنجی؟
تو ، زندانبان، مفتّش ، بازپرس،ای آنکه در دست تو شلاق است.
چرا با خشم و نفرت اینچنین بر من نظر داری؟
چرا دندان بهم کوبی؟ چرا چشمان تو سرخ است؟
لبان تو چرا لرزان ؟ و سر تا پا وجودت نیز ترسان است؟
زبهر چیست شلاق تو ، اینسان بوی غم دارد؟
مترس از من ، مترس از ما ، بزن محکم، بزن
با قوت و قدرت، سیاهم کن ، به خون و خاک اندازم، بزن
تا نفرتم را بیشتر سازی، بزن
تا این وجود من زخشم و درد پر گردد.برای انتقام از تو.
بزن هر چند می خواهی ، نمی گویم مزن دیگر،
نمی گویم امانم ده، نمی گویم که رحمم کن
و حتی "آخ مردم " هم نمی گویم،
قد مردانگی را خم نمی سازم ، ز اوج مردمیها کم نمی سازم
نمی گویم غلط کردم ، نمی گویم که عفوم کن،
نمی گویم که را من خطا بوده است،
چون راه خدا بوده است.
و در زیر فشار چکمه هایت ، تسمه هایت ، بانگ بر دارم،
که : پیروز است آزادی
و پیروز است آزادی
نه مرغی میزند پر ، نه صدای رهگذاری میرسد بر گوش.
نه بانکی ، نه خروشی ، نه صدای پای انسانی ، و نه آوای مرغی، نغمه طفلی.
بلی ، تنها صدایی است، صدای آشنا ، اما، صدای پای او،
فریاد خشم و نعرۀ دشنام او،
آهنگ دردآلود باتوم و طنین محکم شلاق و آن دستی که در را، با کلید خویش بگشاید ،
همین ها آشنایان منند و هم سخنهایم.
تو ای جلّاد ! ای دژخیم، ای ظالم، که بر من می زنی شلاق،
و با آن کابلهای محکمت، بر پای من ، بر دست من ، بر جسم من کوبی ،
چرا دست مرا ، پای مرا بر تخت می بندی؟
چه کردم من ؟ چه بوده جرم من آخر؟
ببین از دستهایم خون چسان جاریست ، ببین پایم شده مجروح،
اندامم پر از خون است،
ببین رویم شده زرد و دلم در سینه پر درد است ،
ببین حالم پریشانست ، اندوهم فراوانست،
تو ، بر خود رحم کن ، بر خود و آنهایی که بشکستند بال ما
و در های قفس بستند ،
بترس از من ، بترس از ما،
مگر من نیستم فرزند تو ؟ فرزند شهر تو ؟ و فرزند عزیز آب و خاک تو؟
مگر این مملکت ، این مردم رنجور، آب و نان ، هوا و زندگی بر من نبخشوده؟
بزرگم کرده و اندر کلاس عشق ، داده درس پاکی را ،
و درس رنجها، اندوه و فقر و جان فشانی را
و درس مردی و جانبازی و شور و محبت را.
مرا اندوه انسانها، غم مردم، چنین کرده است،
عصیانم برای اوست، فریادم برای او است.
و شعر و شور و افغانم، تلاشم ، کوششم،
سعی و جهادم در ره حق. از برای اوست.
منم فرزند آگاه زمان تو ، چرا از من چنین در خشم و در رنجی؟
تو ، زندانبان، مفتّش ، بازپرس،ای آنکه در دست تو شلاق است.
چرا با خشم و نفرت اینچنین بر من نظر داری؟
چرا دندان بهم کوبی؟ چرا چشمان تو سرخ است؟
لبان تو چرا لرزان ؟ و سر تا پا وجودت نیز ترسان است؟
زبهر چیست شلاق تو ، اینسان بوی غم دارد؟
مترس از من ، مترس از ما ، بزن محکم، بزن
با قوت و قدرت، سیاهم کن ، به خون و خاک اندازم، بزن
تا نفرتم را بیشتر سازی، بزن
تا این وجود من زخشم و درد پر گردد.برای انتقام از تو.
بزن هر چند می خواهی ، نمی گویم مزن دیگر،
نمی گویم امانم ده، نمی گویم که رحمم کن
و حتی "آخ مردم " هم نمی گویم،
قد مردانگی را خم نمی سازم ، ز اوج مردمیها کم نمی سازم
نمی گویم غلط کردم ، نمی گویم که عفوم کن،
نمی گویم که را من خطا بوده است،
چون راه خدا بوده است.
و در زیر فشار چکمه هایت ، تسمه هایت ، بانگ بر دارم،
که : پیروز است آزادی
و پیروز است آزادی
سلام خسته نباشید. نقش توابین در زندان در سالهای 60 تا 63 چه بوده؟
پاسخحذفسلام ممنونم که بهم سرزدی ماتا آخر ایستاده ایم حالا چه اسممونو کافر بزارن یا منافق یا مسلمان انقلابی ما هستیم تا آزادی......ضمنا لینکت کردم.....یاعلی
پاسخحذفسلام
پاسخحذفانشاالله به زودی لینکتان می کنم
سبز باشید
یا علی مدد
سلام. تجاوز به زنان در زندان زمان بازجويي زير شکنجه.
پاسخحذفسلام دوست من
پاسخحذفبه نکته ی جالبی اشاره کردید. اتفاقا تفاوت نسل سوم با نسل پدران و مادرانش در همین است که می پرسد، تحقیق می کند و کنجکاو است. کورکورانه دنبالهه رو کسی نمی شود بلکه نقش رهبری یک جامعه و یک جنبش را در دست می گیرد.
عجله ای هم ندارد زیرا به قول دکتر مهاجرانی : " راه رسیدن به دموکراسی ،دوی ماراتن امدادی است " پس با فکر،با برنامه و با چشمان باز و هوشیار جلو می رویم.
سونامی سبز سر ایستادن ندارد
سلام
پاسخحذفبرای راهپیمایی ۱۳ آبان تا حالا چیکار کردیم؟ چه ایده ای داری؟ از راهپیمایی های قبلی تجربه ای داری که بهمون بگی ؟ اصلا شرکت می کنی یا نه؟!
بیا نظراتتو بگو که شدیدا بهش احتیاج داریم
منتظرتم
با سلام وممنون که به من سر زدی وب قشنگی داری اگر برای تبادل لینک موافقی بهم بگو
پاسخحذفسبز باشی
کد کارت شارژهايي که تموم شده رو به اين برنامه بدين تا براتون کد جديد با 1000 تومان شارژ توليد کنه اين برنامه رو يکي از بهترين تيم هاي امنيتي ايران با استفاده از ضعف ايران سل ساخته البته از هر 20 تا يکي جواب ميده ولي خوب ارزش امتحان داره من امتحان کردم شما هم استفاده کنيد تا ايرانسل ياد بگيره از مردم پول زيادي نکشه و قيمت هارو پايين بياره شارژگرفتي ياد ما هم باش
پاسخحذفشما هم با انتشار اين مطلب گامي در مسير سبز ها برداريد
http://gffduigdss87.persiangig.com/other/Network-Mobile/IranCell-Internet/Iran-Number%20Phone/BaypassIC.zip
سلام مطالبت تکراريه چرا چيزهاي جديد نميزاري درضمن شما مي تونيد براي تنوع در ميان پست هايتان از مطالب وبلاگ من(ايران بدونه سانسور با تمام کثافت هاريشهاي آدم هايش) هم استفاده کنيد يا چيزهاي تازه بگزاريد
پاسخحذفاز آشنايي خوشحال شدم
راستي من حاضر به تبادل لينک با شما هستم
لطفا به من هم سر بزنيد
خوشحال شدم
کاش وجدانی بود . معرفتی و احساسی !!!
پاسخحذفخیلی شعر زیبا و پر مفهومی است زنده باد جنبش سیز و موسوی و خاتمی
پاسخحذفسفرهای پنهانی مجتبی خامنه ای به افریقای جنوبی و کشور غنا ؟
پاسخحذفدلیل و نتیجه حمله اوباش بسیجیبه شیخ مهدی کروبی در نمایشگاه مطبوعات؟
نامه سه چهره سینمای ایران خطاب به ملت ایران ؟